ایران، قلب ریز جلبک دنیا
وقتی از خانم
دکتر معظمی می پرسیم از این همه سال کار سخت خسته نشده است، دلش نمی خواهد حالا دیگر در خانه بماند و استراحت کند، با ترکیبی از خنده و تلخی می گوید: «من از چهار سالگی به پیش دبستانی رفته ام و در خانه نمانده ام؛ حالا در خانه بمانم که چه بشود؟ پژوهشگران در جهان خانه نشین نیستند.» بنیانگذار پژوهشکده بیوتکنولوژی سازمان پژوهش های علمی و صنعتی ایران، حالا چند سالی است که هیچ سمت اجرایی ای ندارد؛ با این حال او در سال های اخیر، یک پروژه بزرگ را راه اندازی کرده است. از سال ۸۹ تا همین پارسال، دکتر معظمی مشغول کار روی یکی از پروژه های ملی ایران بود، پروژه ای که می تواند آینده کشورمان را در زمینه انرژی های نو متحول کند. پروژه ای که با قدیمی ترین موجود زنده کره زمین سر و کار دارد؛ «
ریزجلبک».
یزجلبک ها، جلبک های ذره بینی کوچکی هستند که بنیان زنجیره غذایی را تشکیل می دهند، ریزجلبک ها در لایه سطحی همه آب ها وجود دارند، ولی نیازمند شرایط خاصی برای رشد و تکثیر هستند. همان طور که از نام این موجودات پیداست، ریزجلبک ها فتوسنتتیک هستند، یعنی نور خورشید را جذب می کنند و با انرژی آن، کربن دی اکسید و آب را ترکیب و قند درست می کنند که ماده ای حاوی انرژی شیمیایی قابل استفاده برای جانداران دیگر است؛ به جذب کربن دی اکسید و تبدیل آن به قند، می گوییم تثبیت کربن دی اکسید. بنابراین در زمینه های لم یزرعی که به درد کشاورزی نمی خورند، مانند بخش عمده ای از جنوب کشور ما، می توان ریزجلبک پرورش داد.

ریزجلبک ها مهم ترین ثبیت کننده های کربن دی اکسید در زمین هستند؛ همه این ها باعث شده اند تا دکتر معظمی و همکارانش با جدیت در زمینه کشت ریزجلبک ها فعالیت کنند. «ایران هشتمین تولیدکننده گازهای گلخانه ای است. ایران قرارداد پاریس را امضا کرده و موظف است که انتشار کربن دی اکسید را کاهش دهد وگرنه باید بابتش مالیات بپردازد. با پرورش ریزجلبک، ایران می تواند رسما ادعا کند که پروتکل کیوتو را اجرایی کرده است و با تغییرات مخرب اقلیمی مقابله می کند.»
منبع بی پایان ریزجلبک
«ناسا» براساس اندازه گیری کلروفیل ریزجلبک ها با استفاده از ماهواره، تراکم ریزجلبک ها را در سطح همه آب های کره زمین مشخص کرده است؛ طبق این تحقیقات، بالاترین تراکم ریزجلبک را ساحل ایرانی خلیج فارس و دریای عمان دارد. یعنی ایران قلب این فناوری است. بسیاری از کشورهای جهان در مجاورت اقیانوس ها و دریا هستند، ولی این شرایط تنها در بخش کوچکی از کالیفرنیا، بخشی از استرالیا، بخش کوچکی از آفریقای جنوبی و جزایر دریای کاراییب وجود دارند. «به عنوان مثال، ساحل دو اقیانوس اطراف آمریکا، شرایط رشد و تراکم بالای ریزجلبک ها را ندارد ولی در جنوب ایران شرایط آب و هوایی ثابتی وجود دارد و در ۱۸۰۰ کیلومتر از ساحل بوشهر تا چابهار می توان ریزجلبک را کشت و پرورش داد. می دانید با این کار چه فرصتی برای اشتغال ایجاد می شود؟ به ازای هر هکتار کشت، پنج نفر نیرو نیاز است.
در هزار هکتار، پنج هزار نفر از همه شاخه ها- متخصص و کارشناس و افراد بومی- به کار گرفته می شوند. آینده اقتصاد و توسعه فناوری دنیا در دریاست، چون ۷۰ درصد کره زمین آب است. خاک دیگر ظرفیت استفاده بیشتر را ندارد. این فناوری، آینده بسیاری از صنایع و سوخت مایع دنیاست». سال ۸۹ «شورای عالی علوم تحقیقات و فناوری» (عتف)، طرح ملی «تولید فرآورده های ریزجلبک» را تصویب کرد؛ طرحی در سطح ایران که باید به صنعت تبدیل می شد. دکتر معظمی برای به سرانجام رساندن این پروژه از همه سمت ها کناره گیری و به شکل جدی روی این پروژه کار کرد؛
«من از وقتی مرکز پژوهش های بیوتکنولوژی خلیج فارس را در قشم ساختم، شروع به کار روی ریزجلبک ها کرده بودم و مصوبه شورای عالی عتف درواقع در ادامه کارهایی بود که از ۱۵ سال قبل شروع کرده بودم.» در حال حاضر بزرگ ترین و آماده ترین بازار برای سوخت مایعی که از ریز جلبک ها به دست می آید، بازار سوخت هواپیماست. اتحادیه اروپا سال ۲۰۱۲ (۱۳۹۱) قانونی را اجرایی کرد که تمام هواپیماهایی که روی خاک اروپا پرواز می کنند، به ازای هر تن کربن دی اکسید که رها می کنند باید ۲۰ یورو مالیات بدهند. «الان ایران ایر هم این پول را می پردازد. بازار سالانه این سوخت در اروپا چهار میلیارد یورو است.»
من یک پژوهشگرم
«تا سال ۱۳۹۳ روی بخشی از صنعت تولید ریزجلبک که مربوط به تولید سوخت هواپیما و داروهای جلوگیری کننده از بیماری های دوران کهولت است، کارکردیم. سال ۹۳ سازمان پژوهش های صنعتی، دانش فنی این پروژه را که یک پکیج برای تولید هزار هکتار ریزجلبک است، به یک شرکت خصوصی واگذار کرد. بخش دوم این پروژه، کار روی ریزجلبک هایی است که در حوزه آبزی پروری استفاده می شوند و شورای عالی علوم تحقیقات و فناوری برای سرمایه گذاری اش برنامه ریزی می کنند. تا اردیبهشت ۹۶ من موظف بودم تیم آن شرکت خصوصی را آموزش بدهم و به همین خاطر، مرتب به قشم می رفتم. الان اما روی ادامه پروژه که تولید دارو و واکسن های نوترکیب در ریزجلبک است، کار می کنم. این هم باید یک صنعت بشود.»
دکتر معظمی بیشتر از آن که خودش را یک مدیر بداند، یک پژوهشگر می داند که از پیشرفت پروژه هایش خوشحال است. «پژوهشگر هیچ کجای دنیا نه پول دارد و نه قدرت اجرایی. من هم هیچ سهمی در هیچ کدام از پروژه هایی که انجام دادم، ندارم؛ من تنها این پروژه ها را ثبت کرده ام یا نهایتا در سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی از پروژه دفاع کرده ام. ولی وقتی این پروژه ها موفق می شوند، خوشحال می شوم.» دکتر معظمی سال ۵۸ صلاحیت تاسیس آزمایشگاه تشخیص طبی را دریافت کرد، اما هیچ وقت دنبال این کار نرفت؛ چون او آدم کار روزمره نیست. او نمی تواند پشت میر بنشیند.
«کار اجرایی را هم خیلی دوست ندارم. اگر مقامی هم به عنوان رییس پژوهشکده یا رییس پژوهشگاه گرفتم، برای این بود که برنامه ریزی پژوهشی می کردم. من در کارخانه های داروسازی هم کار کردم. تا وقتی تزم خوانده بشود و اجازه دفاع بگیرم، یک دوره پست دکترای تشخیص سیتولوژی بیماری ها با میکروسکوپ الکترونی را گذراندم. در نتیجه با تجارب کسب شده، به عنوان یک آدم تکنوکرات به ایران برگشتم. یعنی درس می دادم، ولی تئوری را خیلی دوست نداشتم. همان قدر که برای زیست شناسی کنجکاو بودم، کار پژوهشی را دوست داشتم.» دکتر معظمی بعد از بازگشت به ایران، جزء پرسنل دانشگاه علوم پزشکی به ایران جزء پرسنل دانشگاه علوم پزشکی بود و هشت سال هم تدریس کرد، اما پروژه سازمان ملل او را مجبور کرد در سازمان پژوهش ها بماند؛ موضوعی که از آن بسیار خوشحال است.
اعطای جایزه زنان کارآفرین اتحادیه اروپا به پروفسور نسرین معظمی
پروژه مالاریا که به سرانجام رسید، «یونسکو» نسرین معظمی را کاندید دریافتنشان نخل آکادمیک فرانسه- که معتبرترین نشان علمی کشور فرانسه است- کرد. سال ۷۵ که کوفی عنان، رییس وقت سازمان ملل برای اجلاس سران به ایران آمده بود، از این پروژه به عنوان یکی از موفق ترین پروژه های سازمان ملل یاد کرد. به جز این جایزه، دکتر معظمی تا امروز جوایز علمی زیادی را از آن خود کرده است. این پژوهشگر ایرانی نشان پژوهش دولت جمهوری اسلامی ایران در سال ۷۶ دریافت کرد. در کنگره جهانی مدیران باکیفیت که سال ۸۷ برگزار شد، برگزیده شد و جایزه علامه طباطبایی را هم به عنوان پژوهشگر برگزیده دریافت کرده است. دکتر معظمی در حال حاضر عضو برد جهانی علوم یونسکو است.
یک خاطره؛ از نسرین معظمی هم متشکریم!
«سال ۷۱ آقای هاشمی رفسنجانی برای تعطیلات نوروز به قشم آمده بودند. هر جا رفته بودند، مردم تشکر کرده بودند که جاده داریم و برق داریم و از نسرین معظمی هم ممنونیم. همین باعث شد یک دیدار حضوری بین من و آیت الله هاشمی رفسنجانی شکل بگیرد. من را خواستند و من برایشان توضیح دادم که در قشم چه کار کرده ام. بعد گفتم الان آن پایلوتی که ما در آن کار کردیم، می تواند به یک کارخانه تبدیل شود. ایشان گفتند این پروژه را که اولین کارخانه بیوتکنولوژی لیران است، در قشم بسازیم، و ما این جا هدفمان توسعه صنعت است. ایشان دستور دادند گزارشی را در زمینه صنایع بیوتکنولوژی برایشان تهیه کنم. دو ماه در زمینه بیوتکنولوژی دریا کار کردم و یک گزارش به ایشان دادم. ۲۰۰ میلیون تومان برای منطقه آزاد قشم ارسال شد و دستور دادند تا مرکزی را که من طراحی کرده بودم، بسازند.
«مرکز پژوهش های بیوتکنولوژی خلیج فارس» ساخته شد و ۱۲ سال واقعا مثل یک چراغ آن جا درخشید و کنفرانس ها و ورکشاپ های متعدد بین المللی ای در آن برگزار شد. خیلی از بچه های قشمی آن جا تربیت شدند و بیوتکنولوژی دریا را شناختند. من تا سال ۸۶ آن جا بودم. آن موقع من رییس پژوهشگاه فناوری های نوین سازمان پژوهش های صنعتی بودم. آن سال نامه ای از طرف دفتر مقام معظم رهبری به من رسید که را پارک های صنعتی ایران ناموفق بوده اند. من یک گزارش جامع نوشتم. گزارش دادم که پارک های علم و فناوری جهان از سال ۲۰۰۴ (۱۳۸۳) «تخصص» و «های تک» هستند. پارکی که در آن تنها دفتر به شرکت ها بدهند، مال ۴۰ سال پیش است.
ایشان دستور دادند که پارکی براساس آنچه معرفی شده بود و با توجه به این که مرکز پژوهش های بیوتکنولوژی خلیج فارس در قشم است، همان جا ساخته بشود. شش ماه با تهیه برنامه اجرایی و توجیه اقتصادی در جلسات کارشناسی شرکت و از طرح دفاع کردم تا مجوز این پارک صادر شد. دولت هم ۱۹ میلیارد تومان بودجه تخصیص داد تا آن پارک ساخت بشود. الان پارک وجود دارد اما نه با آن برنامه ای که من طراحی کرده بود و می توانست در سطح بین المللی فعال باشد. پارکی است در حد بقیه پارک ها، سال هاست دیگر آن جا نرفته ام. ضمن این که اصولا پارک زمینه کاری من نیست؛ طراحی و برنامه ریزی پژوهشی تخصص من است. من یک پژوهشگرم.»
یک اتفاق، هیجان یک حرکت نو
در اواخر دهه ۵۰، رشته ای به نام بیوتکنولوژی در دنیا وجود نداشت؛ بلکه شاخه ای از فناوری بود که داشت در دنیا شکل می گرفت. نسرین معظمی جزء اولین نسل فارغ التحصیلان این رشته بود. «حدود سال ۶۰ بود که بیوتکنولوژی در دنیای مطرح شد. برای همین من در سال ۶۴ اولین کنگره ملی فناوری زیستی را در ایران برگزار کردم تا این رشته را در سطح کشور مطرح کنم.» زمان جنگ بود و رسانه ای نبود که به نسرین معظمی برای معرفی این کنگره کمک کند. خودش بود و ایده هایی که برای این همایش داشت؛ «آن روزها از تلویزیون نمی توانستیم زیاد کمک بگیریم. اما آقای دعایی- سردبیر روزنامه اطلاعات- کار بسیار اساسی ای را عهده دار شدند.
من رفتم پیش ایشان و گفتم می توانم خواهش کنم دست کم یک صفحه از روزنامه اطلاعات را به این کنگره اختصاص بدهید؟ چون همه دانشگاه ها بسته بودند و برگزاری این کنگره می توانست روحیه بخش باشد. به دستور ایشان روزنامه اطلاعات هر پنج روز کنفرانس را پوشش داد. درواقع این روزنامه نقش ملی معرفی بیوتکنولوژی در آن ابعاد در کل کشور معرفی شد.»
قبل از برگزاری کنگره، خانم
دکتر معظمی به ناشرهای بین المللی ای مانند«ان وایلی» و «پنگوئن» نامه نوشت و از آن ها خواست برایش کتاب بفرستند تا بتواند هرچه بیشتر این رشته را معرفی کند. «آن ها ۳۰ جلد کتاب برای من کادو فرستادند که اولین کتاب های بیوتکنولوژی در ایران بود و کسانی که در آن کنگره شرکت کردند، توانستند این کتاب ها را ببینند.»
دکتر معظمی بعد از پایان جنگ، در سال ۷۱ اولین کنگره منطقه ای بیوتکنولوژی را در سازمان پژوهش های صنعتی برگزار کرد؛ کنگره ای که برگزاری آن، مشارکت کل ایران از جمله وزارت علوم، وزارت بهداشت، وزارت نفت، وزارت کشاورزی و وزارت امور خارجه را به همراه داشت؛ «۶۰۰ نفر شرکت کننده داشتیم که ۱۰۰ نفرشان خارجی بودند. آدم های بسیار شاخصی کمیته علمی این کنگره را تشکیل دادند. از ایران پروفسور حسابی و آقای دکتر عبدالله شیبانی و از خارج از ایران هم پروفسور آکرمن- رییس کمیته بین المللی ویروس شناسی و متخصص بیماری های عفونی- پروفسور دیمن از استرالیا، پروفسور ایوا از ژاپن و پروفسور فلیجی- رییس مرکز بین المللی بیوتکنولوژی- اعضای هیئت علمی کنگره بودند. آن همبستگی یک استثنا بود. جنگ تمام شده بود و هیجانی وجود داشت که حرکت نویی صورت بگیرد.»
شماره یا اطلاعات تماسی از ایشون موجود هست؟
چگونه میشود با ایشون ارتباط گرفت؟
سلام خانم دکتر معظمی من دکتر پیمان کلانتری هستم پسر مرحوم مهوش معظمی و نوه مرحوم بیبی رحیمه معظمی خیلی سال قبل با شما در این زمینه ها در مرکزی که اطزچراف کرج داشتید صحبت کردیم ،نمیدونم یادتان هست یا نه من به شما گفتم در تحقیقات پایه ای سرطان از هاروارد پذیرش استثنایی داشتم که به اصرار بیت رهبری در حال خروج از مرز بودن که بدلیل عدم رضایت پدر و مادر از سفر ۲۲ سال پیش خودداری و تاکنون در ایران فقط در زمینه داروهای گیاهی و سرطان کارم را تحقیقاتی و روی بیماران ادامه داده ام ,پر واضح است ایده های اجرایی مهمی هم دترم،نیاز است وقتی براین برای جلسه حضوری مقرر بفرمایید
ادرس ایمیلی ازشون هست؟ چطور میشه باهاشون ارتباط گرفت؟
سلام و عرض ادب
در مورد ی گونه ماهی میخواستم با دکتر معزمی مشورت کنم لطفا راهنمایی کنید